مافیای من (پارت۶)

پرش زمانی به فردا


$ خانم ا/ت فردا کریسمس هست
وتمام مافیا ها به اینجا دعوت شدن
از خواب بیدار شید بیاید پایین یه مدل
🍷 برای مافیا هاست باید یادتون بدم


_ چشم اجوما الان میام بزار
لباسام بپوشم



ا/ت ویو


_ اجوما همیشه کریسمس اینجا بر گذار
میشه؟؟

$ خانم ا/ت نه همیشه نه
هرسال یه کی نوبتشه

یعنی بازم میخوان آدم بکشن
من نمیخونم

$ خانم ا/ت کجایین؟؟؟؟

_ اومدم؛ راستی بازم قربانی دارن؟؟

$ بله برای شما هام قربانی میدن

نفهمیدم جشن مردن یا کریسمس


*پرش زمانی به آشپزخونه*


$ رئیس رو ندیدین؟؟؟؟

_ نههه اجوما

$ متوجه شدم

$ یاد گرفتین؟؟

_ بله


*پرش زمانی به کریسمس*


+ میای برقصیم؟؟؟

_ نمیدونم

دستمو گرفت و کشید افتادم تو بغلش
همه چشما رو من و اون بود بعد رقص
اون ادمای بیچاره رو کشتن نهههههه

+ امروز بهترین روز توست

_ چرا؟؟؟

جلوم زانو زد

+ با من از دواج میکنی؟


_ چیییییییی؟؟؟؟؟؟

_ ن ن میدونم

یاد حرف های اجوما افتادم
کسی گفت عاشقته باهاش ازدواج کن چون به طور وحشیانه اگه نه بگی میمیری
صحنه مردن پدر و مادرم جلوی چشام یه لحظه اومد و رفت دیگه نمیدونم چیشد بیدار که شدم تو بیمارستان بودم


کوک ویو


یهو یه قطره از اشک از چشماش افتاد و سرشو گرفتو قش کرد بردمش بیمارستان
بیدار که شد

_ کوکی منم
دیدگاه ها (۰)

مافیای من (پارت اخر ۷)

فیک ملکه من (درمورد)

مافیای من (پارت ۵)

مافیای من

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط